برای تو...








آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30








جستجو




 
  به یاد لب تشنه حسین اب بنوش ...

آب نوشیدن و یاد حسین علیه السلام کردن
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم


داوود رقی گفت: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا اسْتَسْقَى الْمَاءَ فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَیْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ وَ اغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِدُمُوعِه‏ «در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم، آب طلبید و آشامید. همین که آن را میل فرمود دیدم آن قدر گریه کرد تا چشمان مبارکش غرق اشک شد».

ثُمَّ قَالَ لِی: یَا دَاوُدُ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ ع فَمَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَکَرَ الْحُسَیْنَ ع وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ کَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ‏ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَاد

سپس به من فرمودند: اى داوود خدا قاتل حسین علیه السّلام را لعنت کند، بنده‏اى نیست که آب نوشیده و حسین علیه السّلام را یاد نموده و کشنده‏اش را لعنت کند مگر آنکه خداوند منّان صد هزار حسنه براى او منظور مى‏کند و صد هزار گناه از او محو کرده و صد هزار درجه مقامش را بالا برده و گویا صد هزار بنده آزاد کرده و روز قیامت حق تعالى او را با قلبى آرام و مطمئن محشورش مى‏کند.


کامل الزیارات، صص107 و

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1395-07-15] [ 12:12:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  یا حضرت رقیه (س) ...

چگونگی شندیدن صدای حضرت رقیه سلام الله علیها توسط یزید

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم



سوال 1:
مادر حضرت رقیه که بود؟ و آیا در کربلا حضور داشت؟
پاسخ :
مادر حضرت رقیه ، مطابق بعضی از نقلها ، « ام اسحاق» نام داشت که قبلا همسر امام حسن علیه السلام بود ؛ و آن حضرت در وصیت خود به برادرش امام حسین علیه السلام سفارش کرد که با ام اسحاق ازدواج کند ، و فضایل بسیاری را برای آن بانو برشمرد [ابصارالعین فی انصار الحسین صفحه 368]
بعد از ولادت حضرت رقیه ، ام اسحاق بیمار شد و دیری نپایید که از دنیا رفت [ السیده رقیه صفحه 24]
سوال 2 :
مداحان و سخنرانان می گویند : در خرابه شام رقیه یاد پدرش را کرد و همه به گریه افتادند و صدای آنان به یزید رسید . حال سوال اینجاست که چگونه صدا ، از داخل خرابه به قصر رسیده است؟ یعنی یزید داخل خرابه بوده است؟! آیا این دروغ نیست؟!
پاسخ :
معاویه در حال ساخت قصری به نام کاخ خضرا بود ، برای همین خانه هایی را خرید تا قصر را بنا کند
یکی از این خانه ها متعلق به پیر زنی بود که حاضر به فروش خانه ی خود نبود و می گفت می خواهم در همین جا زندگی کنم و بعد از مرگم نیز قبرم درون خانه ام باشد.
معاویه دستور داد خانه را خراب کنید ، اما عمرو عاص مخالفت کرد و گفت :
“عرب همیشه در آرزوی حاکمی عادل بوده و تو می توانی از این فرصت استفاده تبلیغاتی کنی ؛ به این صورت که قصر را بسازی و آن خانه را خراب نکنی . آنوقت هرکه از درب قصر وارد شود اولین سوالی که برایش پیش می آید این است که این خانه ی خرابه در وسط قصر چه می کند و ما به او پاسخ می دهیم که عدالت ما به ما اجازه ی خراب کردن خانه ی پیر زن را نمی دهد “
این جریان اتفاق می افتد و بعد از مدتی پیر زن از دنیا می رود و معاویه باز هم آن خانه را خراب نمی کند.
در زمان یزید با وجودی که این خانه به خرابه تبدیل شده باز هم این نیرنگ ادامه پیدا می کند
زمانی که اسرا را به شام می آورند ، در آن خرابه قرار می دهند و آن خرابه داخل حیاط قصر بوده است


[منبع:کتاب ریحانه کربلا - نوشته عبدالحسن نیشابوری- صفحه101 به نقل از کتاب صفریه جلد 2 صفحه 42 – با اندکی تصرف]

موضوعات: بدون موضوع
 [ 12:06:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  شعر در مورد محرم ...

ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا



بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا





سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش



بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش





سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی



به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی





سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش



به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش





سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب



بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب





سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل



بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل





سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر



بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر





سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم



به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم





سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر



به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر





سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه



بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه





سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـا شـقـی زهـیـرش



بـه بـاز گـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش





سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش



به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش





سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب



بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب





سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش



سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1395-07-14] [ 08:06:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  یاد محررررممم ...

کاش منم کربلا می رفتم ……

موضوعات: بدون موضوع
 [ 07:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  یا لب تشنه حسین ...

چون مرگ رسد بر کفن من بنویسید : من خاک کف پای عزادار حسینم

موضوعات: بدون موضوع
 [ 07:48:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
 
مداحی های محرم